سعدی...
تو مپندار کز این در به ملامت بروم
دلم اینجاست بده تا به سلامت بروم!
ترک سر گفتم از آن پیش که بنهادم پای
نه به زرق آمدهام تا به ملامت بروم
نو ارادت نه که از پیش غرامت بروم!
گر رسد از تو به گوشم که بمیر ای سعدی
تا لب گور به اعزاز و کرامت بروم
ور بدانم به در مرگ که حشرم با توست
از لحد رقص کنان تا به قیامت بروم...
بیداد...برچسب : نویسنده : chakavakebidado بازدید : 158 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 9:55
برچسب : نویسنده : chakavakebidado بازدید : 140 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 9:55
رسول یونان...
دست های تو
یادگاری هایی شگفت انگیزند
از سکونت ماه بر خاک
وقتی زندگی تاریک می شود
به دست های تو فکر می کنم
وقتی کارها گره می خورند
درها باز نمی شوند
به دست های تو فکر می کنم
دست های تو
بال های من اند
برای فرار از زمین در روز مبادا
به دست های سفید تو فکر می کنم!
بیداد...برچسب : نویسنده : chakavakebidado بازدید : 156 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 9:55